هیچی

خواندن محتوای این وبلاگ نه تنها پیشنهاد نمیشود، بلکه به شدت نهی میشود.

۱۰ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

مدرسه، کیک و تولد

عنوان خاص دیگه ای برای امروز به ذهنم نرسید.

روزی که با قضا شدن نماز صبح شروع شد، با بحث و مشاجره با معلم ها ادامه یافت، توی کمپ پیش رفت و در نهایت، با دریافت کیک اون عزیزی که به مناسبت تولد بنده لطف کرده بود و کیک سفارش داده بود از یه شهر دیگه، پایان یافت.

امروز کلا ۴ یا ۵ تا مسئله از همون مسائل Project Euler حل کردم. و دیگه هیچ عایدی خاصی نداشتم.

 

۳۰ مهر ۰۱ ، ۲۰:۱۸ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سینـ ـوس

صرفا برای ایجاد عادت - ۲

از اونجا که میخوام عادت کنم به هر شب گزارش نویسی، حتی امشب که روز متناظرش رو تعطیل کرده بودم کلا رو پست میذارم.

امروز اتفاق خاصی جز MF نیوفتاد. هیچ کار مفیدی نکردم.

۲۹ مهر ۰۱ ، ۱۸:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سینـ ـوس

کمپ ترک مطالعه

امروز روز دومی بود که توی کمپ مطالعه‌ی مدرسه مون مشغول شدم. حدود ۱۰ نفر از بچه های کنکوری مدرسه مون توی کمپ ثبت نام کردن و طبق برنامه‌ای که مدرسه بهشون داده، مطالعه میکنن، تست میزنن و از این دست کار ها.

امروز روز نسبتا راضی کننده‌ای بود. تونستم ۱۱ تا مسئله‌ی جدید با دشواری ۵٪ توی Project Euler حل بکنم. همچنین اثبات استقرایی قضیه فرما و یه اثبات ترکیبیاتی طورش رو هم یاد گرفتم. از مرجع c++ هم وکتور رو، همونطوری که استاد گفته بود خوندم و یه سری چیزهای باحال کشف کردم. حدود ۶ ساعت رو حین مطالعه صرف کردم و روی یک اثبات دیگه از قضیه فرما هم کار کردم، که فهمیدم فایده ای نداره و به جواب نمیرسه.

همین!

۲۸ مهر ۰۱ ، ۱۸:۴۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سینـ ـوس

سرم توی درسم بود

یک روز غیر تکراری، غیر عادی و جدید.

مثل این اواخر، آلارم رو چند مرتبه اسنوز کردم و گذاشتم روی پنج دقیقه بعد. آخرشم یه ربع به شیش بیدار شدم و تخته گاز رفتم سمت مدرسه. از دعوای دیروز، دو دگمه‌ی کنده شده از پیراهنم به یادگار مونده بود که مجبور شدم یه پیرهن دیگه بپوشم. دویدم بیرون و سوار اتوبوس شدم، ولی حدود ۲ دقیقه بعدش فهمیدم که کارت اتوبوسم رو نیاوردم :) 

ادامه مطلب...
۲۷ مهر ۰۱ ، ۱۹:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سینـ ـوس

ناله از وضع موجود

با دوستان در حال گپ و گفتیم و منتظر اتوبوس که بیاید. ده ها موضوع مختلف را در همان اوقات کوتاه مورد بررسی قرار میدهیم. می آید و در آن مینشینیم. ایستگاه بعدی پیاده میشویم و تا ایستگاه بعد تری برای اتوبوس بعدی پیاده میرویم. در راه چندین دختر را میبینم که حجاب درستی ندارند. از دوستان مشورت میخواهم برای راهنمایی کردن شان، یکی میگوید: من هستم اما مطمئنی جواب میدهد؟ و دیگری میگوید: اگر خواستی انجامش بده اما من همراهت نمیشوم. و سپس دلیل منطقی ای می آورد. حین گذشتن از کنارشان، عامدانه و به قصد اینکه بشنوند، خطاب به دوستانم میگویم: "به جز پسر های هوسباز چه کسی جذب دختران بی حجاب میشود؟"

... 

ادامه مطلب...
۲۵ مهر ۰۱ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
سینـ ـوس

از معایب زندگی در دنیای امروزی

سناریوی یک: ۱۷ سالش شده و حس میکند که دیگر بزرگ شده است. صبح زود از خانه بیرون میزند، به خانه‌ی همسایه میرود و دخترش را خواستگاری میکند. بله را همان روز میگیرد و همان شب پس از جشنی ساده،‌ این پسر و آن دختر زیر یک سقف بودند.

 

سناریوی دو:‌ مدت هاست که به خاطر انجام این عمل وقیح در حال عذاب کشیدن است. از طرفی سرکوب نکردنش همراه با حس شدید گناه، کم شدن سطح تستوسترون و افسردگی های بعد از آن است. از دیگر سو، زمان هایی که خود را کنترل میکند و تمام نیروی اراده اش را به کار میگیرد که انجامش ندهد، پرخاشگر و بی حوصله میشود. 

این همه‌ی ماجرایش نیست. نیروی اراده اش کم کم ته میکشد و بالاخره وادارش میکند که انجامش دهد. کم کم به این نتیجه میرسد که با اراده نباید به جنگ این غول رفت. باید همانطور که قرآن گفته: به گناه نزدیک نشود و گام های شیطان را نپیماید. نه که مستقیم به جنگ مرحله آخرش برود. در هال مینشیند تا شاید وجود نگاه دیگران بر او باعث شود که نتواند کاری انجام دهد. مدتی میگذرد و از فرط سر و صدای اضافی نمیتواند تمرکز کند. به اتاق خوابش میرود که ادامه ی درسش را بخواند ... پس از ۱۰ دقیقه ... پشیمان میشود از اینکه این عمل وقیح را انجام داده. مینشیند و کمی فکر میکند و دوباره استراتژی ای تنظیم میکند که به گمانش موفق تر است. از آنجا که هر استراتژی ممکن را آزموده،‌ تقریبا مطمئن شده که این چرخه برای ابد ادامه دارد؛ یا حداقل تا زمانی که ازدواج کند.

حال پرسش اینجاست که چه زمان میتواند ازدواج کند؟ 

ادامه مطلب...
۲۴ مهر ۰۱ ، ۲۰:۲۲ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سینـ ـوس

روز بی نماز به چه ماند؟

امروز یک روز کاملا عادی بود، با این تفاوت که مثل دیروز، زیر بار یخچال، اجاق گاز و ... له نشدم و در عوض زیر بار چیز های دیگه له شدم.

یک روز عادی توی مدرسه رو گذروندم: یک امتحان حسابان داشتیم که بعد از تموم شدنش، رفتم سر وقت دوستانم که جواب ها رو بهشون بگم تا با من چک کنن.

شروع که به حل کردن هر سه تا سوال کردم، فهمیدم که هر سه تا رو، و دقیقا هر سه تا رو اشتباه کرده بودم. هیچ کدوم رو درست جواب ندادم سر امتحان اصلی :/

نماز صبح، ظهر، عصر هم قضا شدن رفتن متاسفانه.

ادامه مطلب...
۲۳ مهر ۰۱ ، ۲۰:۵۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سینـ ـوس

صرفا برای ایجاد عادت - ۱

از اونجا که میخوام عادت کنم به هر شب گزارش نویسی، حتی امشب که روز متناظرش رو تعطیل کرده بودم کلا رو پست میذارم.

MF

۲۲ مهر ۰۱ ، ۲۲:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سینـ ـوس

بمولا که دروغه

امروز خیلی دیر بیدار شدم، نماز صبحم رو متاسفانه از دست دادم. 

تصمیمی که گرفته بودم مبنی بر استفاده از اون چک لیست ها رو اجرایی کردم و به نظرم خیلی کمک کننده میتونه باشه، چون همیشه یادم میرفت که چه کار هایی باید انجام بدم. امروز با چک لیست پیش رفتم و تا حدودی جواب گرفتم.

 

ادامه مطلب...
۲۱ مهر ۰۱ ، ۲۰:۵۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سینـ ـوس

بسم الله

 

اوضاع سیاسی کشور تازه یکم آروم شده. جو مدرسه نسبت به روز های قبل کمی علمی تر شده و بحث ها از قضایای حجاب و حکومت و این ها در حال خارج شدنه. چند نفری هم که مقداری با نامردی یا هر چیزی هویت شون به عنوان لیدر های اعتراض لو رفته بود، بالاخره آب از آسیابشون افتاد و کم کم دارن بر میگردن مدرسه. میتونم بگم مجددا آرامش حاکم شده. این آرامش از جهات بسیاری برای من خوبه.

ادامه مطلب...
۲۰ مهر ۰۱ ، ۲۰:۱۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سینـ ـوس